فارسی/انگلیسی
poet and writer
b.SHAHRUD,IRAN, 5 AZAR 1329/NOVEMBER 26,1950
OEUVRE:
کتاب ها :وعده ی ما آسمانی بود ،دارینوش ١٣٧٣آفتاب به سینه ام سنجاق می شود ،ثالث ١٣٨١
Our promise was the blue sky
.....
BY THE SIDE OF DEATH
I CRY SOMETHING
LIKE LIFE
ناگهان
مجنون شد
بید
شعر عفت کیمیایی شعری سا ده با عاطفه یی مادرانه نسبت به آدم ها ,اشیا و لحظه هاست که زمانی طولانی همراه شعر همروزگار ایران و پا به بای شاعران آن آمده است
-ف.س-
بخار
می شوی
به وقت ِ کافور
آینه
رصد می کند
جان ِ دوباره را
عفت کیمیایی :
پرتاب در نوشابه
پوستر بهار
صندلی های پلاستیکی
و پیشخوانی پر از ساندویچ و اعداد
داشتم می گفتم بله
با پیراهنی از غبار و خاکستر به خانه آمدیم
با پیراهنی از غبار و خاکستر به خانه آمدیم
بالاتر از آسمان خودمان
فوت زدیم
ستاره ها جرقه زدند
در نوشابه را به آسمان خودمان چسباندیم
هورا...ما هم ماه داشتیم
داشتم می گفتم بله
ما با فروردین های خودمان عاشق می شویم
اگر نه ماه کجا و آسمان من و تو
No comments:
Post a Comment