پیرایه یغمایی ؛
....
باز بر لب ترانه ای بايد
زندگی را بهانه ای بايد
با نگاهی که گرم و جادويی است
نظر عاشقانه ای بايد
چون درختی به وقت فروردين
زنده بايد ، جوانه ای بايد
آتش عشق را به هيمه ی شوق
سرخ و زرد ِ زبانه ای بايد
سر کشی های عشق ياغی را
از غزل تازيانه ای بايد
منشين غم گرفته بيش از اين
سر غمگين به شانه ای بايد
....
باز بر لب ترانه ای بايد
زندگی را بهانه ای بايد
با نگاهی که گرم و جادويی است
نظر عاشقانه ای بايد
چون درختی به وقت فروردين
زنده بايد ، جوانه ای بايد
آتش عشق را به هيمه ی شوق
سرخ و زرد ِ زبانه ای بايد
سر کشی های عشق ياغی را
از غزل تازيانه ای بايد
منشين غم گرفته بيش از اين
سر غمگين به شانه ای بايد